کمتر پیش میآید که در یک عصر کسلکننده به سرمان بزند برای رفع خستگی به پارک سر کوچه یا خیابانمان برویم.چرا که پارکهای محلی، غالبا کم مساحت هستند که اگر سایهای بیابیم و آنجا بنشینیم، باید با صدای بوق ماشینها، نمای پر ترافیک شهر را همراه کنیم یا به خاطر ازدحام شهروندانی که از سر ناچاری و کمبود فضای تفریحی چارهای بجز آمدن به همین پارک سر کوچه را ندارند، چنددقیقهای نگذشته، دوباره راهی خانه شویم.
شاید پیش نیاید که پارکهای بزرگ دنیا را تجربه کنیم اما از شهرت پارکهای پاریس و اسپانیا شنیدهایم. جایی که حتی نردههای آن متناسب با کاربری پارکها ـ کودکانه، دانشجویی یا هر نوع دیگری ـ است، طراحی میشوند. پارکهایی که حداقل موقع ساخت آنها تنها چند درخت و نیمکت و شاید هم فواره آب، تمام ایده طراحانشان نبوده و به امکانات دیگری هم که میتواند این فضاها را جذابتر کند، توجه داشته و دارند.
بهعنوان نمونه کلانشهرهای بسیاری را میتوان در اروپا یافت که پارکهایی با داستانهای مصور دارند. بهعنوان نمونه سراسر فضای پارک داستانهایی را برای شهروندان به تصویر میکشد و شهروندان میتوانند با قدم زدن صرف در پارک داستانهای متفاوتی را پیگیری کنند.البته گمان نمیرود که فرهنگ این کشورها از فرهنگ ما غنیتر باشد و حتی در زمینه ادبیات هم به گرد پای ما برسند.
اما حداقل طراحان این پارکها به این نکات توجه میکنند که فضاهایی را تحت عنوان پارک ـ نه فضای سبز ـ طراحی کرده و بسازند که برای اقشار مختلف جامعه جاذبههای لازم را داشته باشد. همان قدر که یک کودک به پارک برای سرگرم شدن و تفریح نیاز دارد به یقین یک جوان یا کهنسال هم در پارک رفتن بهدنبال رفع نیازهایش است؛ البته نیازهایی متفاوت از نیازهای یک کودک. دراین میان دو سؤال مطرح است. نخست اینکه به یقین انتظار شهروندان از یک پارک تنها بهبود زمین بازی کودکان نیست و وقتی میگوییم امکانات، المانهای بیشتری مدنظر است. از سوی دیگر در مورد همان زمین بازی کودکان هم از متدهای موفق خارجی تا کنون چه استفادهای شده است.
زمینهای بازی کودکان نیازمند ایدههای جدید
در مورد زمینهای بازی کودکان گرچه وسایل کنونی هنوز برای بسیاری از بچهها رضایت بخش است اما بهطور یقین هم مسئولان شهری و هم خانوادهها میدانند که برای پرورش فکر کودکان گرفته تا لذت بیشتر از بازی میتوان ایدههای جدیدی را به زمینهای بازی آورد. حتی میتوان ایدههای موفق خارجی را با توجه به نیازها و باورهای ملی، بومی کرد و از آنها برای بهبود این فضاها استفاده کرد.
به هر حال آنچه واضح است کودکان این دوره با چند تاب و سرسره، از پارک رفتن راضی نمیشوند و همین امر سبب میشود تا به تدریج بازیهای رایانهای و امثال آن حتی جایگزین یک پارک کسالتآور شود. یک شهروند تهر انی با اشاره به اینکه آخر هفته تنها روز تعطیلی آنهاست میگوید:«مگر ما چقدر تعطیلی داریم؟ یک روز است که آن هم نمیدانیم چطور بگذرانیم. هیچ جا نیست که هم کودکان از بازی در آن راضی باشند و هم اینکه خودمان بتوانیم در آن راحت باشیم و آرامش داشته باشیم. در بخش بزرگی از پارکها تنها چند تاب و سرسره و الاکلنگ وجود دارد که این امکانات را به راحتی میتوان در 550 متر حیاط یک آپارتمان هم گذاشت، بنابراین کودکان تمایلی به بازی با آنها ندارند.» البته مدیر عامل سازمان پارکها هم به این مسئله اذعان دارد:«درست است، اما ما نمیتوانیم همه امکانات یک پارک را در یک فضای سبز محلهای، دو سه هزار متری مستقر کنیم.
البته در دو سال اخیر تلاشهای بسیاری صورت گرفته و زمینهای بازی کودکان در 350 پارک تهران استاندارد شد و امسال هم اعتبارات ویژهای برای ترمیم و بازسازی، مبلمان پارکها و ایجاد و استاندارد کردن زمین و مکان بازی کودکان در نظر گرفته شده است. » اما بد نیست یادآور شویم که به گفته شهردار، تهران حدود 1400 پارک دارد و استاندارد کردن 350 مورد حکایت از آن داردکه تا اجرایی شدن این ایده فاصله بسیاری وجود دارد.
حال آنکه به اعتقاد برخی از طراحان شهری حتی میتوان از همان نمادهای ایران باستان هم برای جذب کودکان به پارکها استفاده کرد.استفاده از نمادها و سمبلهای تاریخی ایران باستان، علاوه بر اینکه باعث شکلگیری فضاهای جدیدتری در پارکها میشود، نقش عمدهای در هویت بخشی به شهر و زنده کردن اسطورهها و تاریخ قدیمی ایران هم میتواند داشته باشد. بهعنوان نمونه «فرزان کرمانینژاد»، استاد گرافیک محیطی حوزه هنری سوره میگوید در پارکهای شهر میتوان از معماری دورههای مختلف تاریخی _ از عصر ساسانی تا دوره قاجاری _ به شیوهای ماهرانه استفاده مناسبی کرد، تا آنجا که فضاهای بازی کودکان را به چند بخش تقسیم کرد و در بخشهای مختلف تاریخ را به آنها شناساند.
بهعنوان مثال بخشی از محیط و وسایل بازی را به نمادهایی از داستانهای رستم و شاهنامه فردوسی تا افسانههایی مانند سیمرغ و... اختصاص داد تا هم محیط بازی برای کودکان جذابیتی جدید پیدا کند و هم تا حدودی با تاریخ وافسانهها و حتی گذشته خود آشنا شوند. البته «محمد علی مختاری»، مدیر عامل سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری تهران هم از شکلگیری چنین فضاهایی در پارکهای فرا منطقهای استقبال میکند: «استفاده از نمادهای تاریخی در پارکهای فرامنطقهای در اولویت برنامههای سازمان است و با توجه به جایگاه این پارکها در سطح تهران و حتی کشور، سعی بر این است تا با اجرای این سیاست، بتوان الگوی مناسبی را برای سایر شهرهای کشور فراهم کرد.»
به گفته وی میتوان در طراحی فضاهای پارک، استفاده از نقاشیهای دیواری متناسب با داستانهای قدیمی ایران باستان و ساخت مجسمه مشاهیر را در دستور کار قرار دارد.البته به گفته وی اجرایی شدن چنین ایدهای میطلبد تا نه تنها شهرداری بلکه چندنهاد مرتبط دیگر مانند ارشاد و میراث فرهنگی و صنایعدستی هم به کمک بیایند. درحال حاضر در برخی از کشورها مانند مالزی، هند، ایتالیا و اسپانیا پارکهایی تاریخی طراحی و ساخته شده که بهعنوان یکی از مراکز جذب توریست از جایگاه ویژهای نیز برخوردار هستند، در حالی که در ایران تا کنون حتی نمونهای از پارکهای تاریخی شکل نگرفته است.
مجسمههایی از چهرههای تاریخی ایران و اسطورههای باستانی، مدلهایی از نمادها و آثار تاریخی شاخصی مانند تخت جمشید، کتیبه بیستون، بناهای معروف اصفهان و نظایری مانند آن، سبب میشود نه تنها از این مکانها بهعنوان فضاهای سبز، بلکه بهعنوان مکانی برای ارتباط دادن نسل امروز با تاریخ و فرهنگ کشورهم بهره برد.
پارکی برای بزرگسالان
در مورد امکاناتی که میتوان برای بزرگسالان در پارکها تعبیه کرد تا به نوعی آنها هم از حضور چند دقیقه تا چند ساعته در این فضاها احساس لذت کنند، سلایق و البته به تبع آن ایدههای، متفاوت است؛گرچه مدیران شهری در این مدت با به کارگیری انواع وسایل ورزشی سعی کردند نخستین گام رادر این جهت بردارند اما به یقین کافی نیست و شهروندان از جوان گرفته تا بزرگسال را میتوان با استفاده از جاذبههای بیشتری به پارکها جذب کرد.البته شهرداری در گام دیگری برگزاری پایگاههای شادی در پارکها را به همراه برگزاری برخی مراسم، در نظر گرفته اما گویا این ایده هم، چندان جذابیتی برای شهروندان نداشته است.
در این مورد تعدد ایده وجود دارد و تا کنون نظرهای متفاوت و گاه متضادی در مورد تجهیز پارکها در این بخش مطرح شده اما طرحهایی مانند برگزاری موزههای موقت، حتی میزهای شطرنج به شرطی که مهرههایی هم برای بازی وجود داشته باشد تا میز تنیس البته با راکت و توپ و بدمینتون میتواند جوانان را بیشتراز میزان کنونی جذب کند. کتابخانه، غرفههای صنایعدستی و بازارهای محلی هم میتوانند هر کدام با توجه به وسعت و امکانات پارکها در آنها تعبیه شود. حتی برخی از طراحان شهری این ایده را مطرح میکنند که پارکهایی ویژه لایههای مختلف اجتماعی ساخته شود. بهعنوان نمونه پارک نجوم، پارک ریاضی و حتی پارک شیمی که در هر یک از این فضاها علاوه بر اینکه فضاهای تفریحی سایر پارکها تعبیه شده، انجمنهای علمی هم فضاهایی را طراحی کنند تا جوانان علاقهمند بتوانند با حضور در این بخشها بعد «تفریحیـ علمی » را که جدیدا در بسیاری از شهرهای دنیا با استقبال شهروندانشان مواجه شده، هم تجربه کنند.
برخی کارشناسان شهری هم معتقدند پارکهای ما مطابق با فرهنگ جامعه طراحی و ساخته نشده اند، به همین دلیل مردم نمیتوانند با آنها ارتباط بگیرند.
البته مختاری کمبود امکانات پارکها را نمیپذیرد؛«پارکها تعریف دارند و مطابق آن تعریف هم باید 75 درصد آنها فضای سبز باشد و 25 درصد هم مربوط به سایر امکانات.البته در برخی موارد هم یک پارک محلهای دو یا سه هزار متراست و نمیتوان تمام امکانات یک پارک را در آن مستقر کرد.»
شاید بشود سخن مختاری را پذیرفت، اما گذاشتن چند میز شطرنج، تنیس و برخی از بازیهای جدیدتر برای کودکان و بزرگسالان کار سختی نیست و میتوان در همان فضای محدود هم مورد استفاده قرار بگیرند.البته این ایده مخالفانی هم دارد. خراسانی استاد طراحی شهری، وضعیت پارکها را بین متوسط تا خوب ارزیابی میکند؛«سلیقههای مردم بسیار متفاوت است، ما اگر بخواهیم براساس سلیقه و نیازهای همه افراد، پارکهایمان را مجهز کنیم، نه از نظر علمیقابلقبول است و نه حفظ و نگهداری آنها ممکن است. باید اولویت بندی شود تا آنچه مردم بیشتر استفاده میکنند در پارکها ایجاد کنیم.»
خراسانی، مقایسه سرانه فضاهای سبز کشورهای مختلف با هم را اشتباه میداند و الگوبرداری از کشورهای دیگر را اشتباهتر ؛«هر کشوری با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعیش، شرایط متفاوتی دارد. بهطور مثال برای شهری مثل تهران که بیشتر مردم، آخر هفتهها امکان بیرون رفتن را ندارند و در طول هفته هم امکاناتی ندارند، سرانه خاص نباید در نظر گرفت، هر مقدار که بتوانیم باید به فضای سبز اضافه کنیم، چرا که هر گونه سرمایه گذاری در این بخش برابر با سود غیر مستقیمیاست که بهعنوان شادی روحی و روانی مردم پرداخت میکنیم.»
سرانه هم با استانداردها فاصله دارد
با وجود اینکه پارکهای نه تهران بلکه تمام کشور از استانداردهای جهانی فاصله دارند اما از نظر سرانه پارک و فضای سبز هم در سطوح پایین هستیم. این مسئله در بخشهایی از شهر که تراکم بافت با جمعیت بیشتری دارند، نمود بیشتری هم پیدا میکند؛ براساس اعلام مدیر عامل سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری تهران، سرانه فضای سبز در برخی محلههای تهران به زیر چهار متر رسیده است.
مختاری در گفتوگو با همشهری با تائید پایین بودن سرانه پارک و فضای سبز در تهران، به مناطق 17، 10، 11 و 7 اشاره میکند که سرانه فضای سبز در این مناطق کمتر از 10 متر است. البته گویا در دو سال گذشته شهرداری تهران مجبور شده با صرف هزینههای قابل توجهی اقدام به تملک اراضی در بافتهای فشرده کند تا بتواند در برخی ازاین مناطق بوستان یا پارکهایی را احداث کند.مختاری هم تاکید دارد که شهرداری در این مدت تلاش کرده تا به این موضوع کمی اعتدال بدهد. در حال حاضر و در برخی مناطق ( 5 و 22 ) فضای سبز به 40 مترهم میرسد. به هر حال پارک را داریم و اگر طراحان شهری، شهروندان و مدیران شهری با هم همفکر شوند تا در این فضاهای اندک تحولی را هم ایجاد کنند، میتواند مفید باشد و حداقل جاذبههایی را برای حضور شهروندان دراین فضاها فراهم کند.